زندگی یک مشکل نیست که باید حلش کرد
بلکه یک هدیه است که باید ازش لذت برد.
چارلی چاپلین
زندگی یک مشکل نیست که باید حلش کرد
بلکه یک هدیه است که باید ازش لذت برد.
چارلی چاپلین
واقعا که اینجا کسی به کسی نیست بردیمش متخصص گفت عفونت مثانه داره باید همین الان ببرین بستریش کنین
این بزرگ شه بخواد زایمان کنه دچار مشکل می شه و کلیه هاش از کار میفتن دیگه رسما رید تو حالمون
ماهم بردیم بستریش کردن.
حالا ادیروز دکتره اومده می گه ابنو چرا بستری کردین؟حالش خیلی خوبه.امروزم می گفت حالش بده
ادم جدی نمی دونه چیکار کنه...........اینا خلن واقعا؟؟؟؟؟؟مدرکشونو چه جوری گرفتن؟من که موندم توش والا
رزقرمز؛ عشق و عاشقانههایش
رزقرمز یکی از نشانههای واحد جهانی عشق است. رزهای قرمز در تمام نقاط کرهزمین همیشه، نشانهای برای عشقی است که ناخالصی ندارد و از تهدل میآید. رزهای قرمز، قدرت توانایی گذشتن از مرزها با مردمانی از نژادها، مذاهب و سیاستهای مختلف را دارند.
رزهای زرد؛ دوستی، خوشی و آرزوی روزهای خوب
رنگ زرد یادآور زیبایی نورخورشید است؛ بخشنده و گرم و هیجانانگیز. رزهای زرد را برای کسانی بخرید که میخواهید، پیام محبت و دوستی عمیق خود را به آنها برسانید. با این رنگ شما به آدمها میگویید که چقدر دوست?شان دارید و چقدر برای آنها روزهای خوب آرزو میکنید.
رزهای صورتی؛ عشق و سپاسگزاری
صورتی با خودش مهربانی، احترام و سپاسگزاری میآورد. رزهای صورتی تیره بهترین انتخاب برای کسانی است که میخواهید از آنها تشکر کنید و به آنها یادآوری کنید که میزان عشق و علاقه و محبت آنها را میدانید و قدرداناش هستید. سپاسگزاری، مهمترین نشان این رزهای ملایم و دوستداشتنی است.
رزهای سفید؛ خلوص و همدردی
شبیه به رزهای قرمز، رزهای سفید هم نشانهای جهانی برای عشقی بیغل و غش و ساده هستند. این رزها، بهترین راهحل برای رساندن پیام محبت ساده و بیآلایش شما هستند، اما بیشتر از آن در مراسمهایی که به دنبال رساندن پیام همدلی و همدردی خود هستید، به کار میآیند.
رزهای نارنجی؛ شور، شوق و اشتیاق
رزهای نارنجی ترکیبی از رزهای قرمز و رزهای زرد هستند. ترکیبی از عشق و محبت رزقرمز در کنار دوستی و هیجان رزهای زرد. برای همین است که برای خریدن این رزها، باید کمی محتاط باشید و آن را به کسی بدهید که میخواهید به او بگویید:
«من به تو افتخار میکنم.»
رزهای بنفش؛ عشق در نگاه اول و جادویی دوستداشتنی
رنگ بنفش شکوه و عظمت خاصی دارد. این رنگ با سنگینی و وقارش، پیامی جادویی از محبت و احترام را منتقل میکند و اگر به دست کسی برسد، یک لبخند عمیق و کوتاه، نشانه موفقیت شماست.
تمامی آنچه به منظور خوشحالی و خوشبختی بدان نیاز دارید درون خودتان است.شما هستید که تصمیم می گیرید از آنچه اتفاق افتاده احساس خوشحالی و خوشبختی بکنبد با احساس بدبختی و درماندگی. تنها در این مواقع است که واقعا بر زندگی و سرنوشت خود مسلط می شوید و دیگر نمی کوشید چیزی را در بیرون از خود تغییر دهید.
هر گونه فقدان یا کمبود اعتماد به نفسی که در خود احساس میکنید فقط توهمی بیش نیست. شما مخلوق با شکوه و بیکم و کاست خالقی مهربان و صاحب شعور هستید. شما مقتدرتر از آنید که حتی فکرش را هم بکنید.
*********
قویا به تمام این حرفا ایمان دارم اما فقط این نیست با یک خوندن و دیدن بگیم من عمل می کنم به این حرفا سخته خیلی سخت که از ته دل به این باور برسیم
اما ای کاش که برسیم
با مامانمو خواهرام رفتیم بیرون شهر یه دوری بزنیم یه ماشینی جلومون بود تو ترافیک یه خانومه تو ماشین بود با یه اقا
مرده همش دستاشو تکون می داد زنه هم داد می زد یه دفه ای ماشینو زد کنار جاده نگه داشت با سرعت
پیاده شد از ماشین توووووووووووووووو اون همه جمعیت اومد موهای سر زنشو کشید محکم دور دستش پیچید
زنه هم فقط جیغ می کشید
حالا مردم به زور مردرو می کشیدن عقب.حالا اگه فهمیدین سر چی بود دعوا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مرده می گفت دیدم یه پسره بهش نگاه کرد
واقعا به همچین ادمایی چی می شه گفت؟؟؟؟؟
ادم که نه حیوونن
خدایا چرا زنا تو این مملکت اینقدر بی ارزشن؟؟؟ باید چیکار کرد واقعا؟
دلم می سوزه واسه زنه
خیلی براش خوشحالم که تونست راه درستو پیدا کنه
سارا دختر خیلی باهوشیه اما بدبختانه عاشق بدترین کسی شد که به فکرمون می رسید هرچی هم بهش می گفتیم ولش کن این ادم به دردت نمیخوره گوش نکرد
دوستیشو ادامه داد باهاش از خونوادش از درسش از همه چی به کل دست کشیده بود
رابطشون ادامه داشت تا جایی که پسره بهش گفت می خوام باهات ازدواج کنم.مخشو زد و باهاش رابطه ج ن س ی برقرار کرد
ازش که سیر شد گوشیو خاموش کردو کلا رابطشو کات کرد و از همه بدتر 3 روز بعدش عروسی کرد
سارا دیوونه شده بود کارش به بیمارستان کشید.
خیلی طول کشید تا از اون حال خارج شد .رفت یکی از این کشورای اطراف پزشکی خوند
اونجا با یه پسر اهل همون کشور اشنا شد...ولی می گفت نمی تونم باهاش ازدواج کنم چون دختر نیستم
خیلی باهاش حرف زدم تا قانع شد که با پسره در میون بذاره ....و خوشبختانه پسره مشکلی با این موضوع نداشت
***
اینارو گفتم که بگم اگه همین سارا اونموقع به حرف 2 نفر گوش می کرد دچار این وضعیت نمی شد
هر چند من با رابطه ج ن س ی مخاف نیستم اما ادم باید طرفشو بشناسه
وبه شدت هم معتقدم کسی که بخوادت باکرگی زیاد براش مهم نیست اما متاسفانه تو یه کشور جهان سومی زندگی می کنیم و این باورای اشتباه ریشه داره و به این زودیا اصلاح نمی شه
فعلا همه جا امنو امانه تا هفته بعد.البته واسمون مهم نیست حرفاش اما ادم به دلش گرون میاد اینهمه به یکی لطف کنه احترام بذاره اما اون به جای تشکر هرچی می خواد بارت کنه.
اینهمه به مامانم گفتم اگه میاد اصرار نکن بمونه مگه کم کشیدی ازشون؟اما مگه حرف گوش میکنه؟میگه گناه داره
البته ما کلا مهمون به شدت دوست داریم ولی ایشون نرمال نیستن.بیچاره از تنهاییشه دست خودش نیست
دلم سوخت براش
بگذریمممممممم
اخیشششششششش از امروز زندگی به روال عادی برگشت.
از همه چی به ظاهر تشکر می کنه تا وقتی که خونته اما به محض اینکه رسید خونش یه حرفایی واسه ادم در میاره در حد شاخ در اوردن....
حالا با مامانم منتظریم ببینیم این دفه بعد از اینکه 5 روز مراقبش بودیم چیا بهمون می گه.
خدا خودش به خیر بگذرونه...